این یک اعتراف دردناکه
من یه دخترم ولی قهر کردن بلد نیستم و حتی اگه کسی هم باهام قهر کنه با اون هم نمیدونم چکارکنم!
البته که دقیقا قهر منظورمه و نه دلخوری و گله مندی یا ناراحتی
و اینکه تفاوت اینها در چی هست رو فکر کنم فقط خودم و شاید دخترای دیگه متوجه بشن. فک کنم تا حدودی بشه گفت که دلخوری و ناراحتی رو میشه با روش های منطقی و متمدنانه گفتشون یعنی توی حرف زدن مشخص میکنیمشون و ناراحتی هم وقتی هست که طرف مقابل بتونه از رفتارت متوجه بشه ولی قهر وقتیه که از نظر احساسی به طرف قهر نزدیک هستیم و چنان انتظاری ازش داشتیم که الان حاضر به بیان ناراحتیمون نیستیم و باید خودش متوجه بشه که چه کرده و چه باید بکنه در جهت رفع این حالت و حتی حاضر به حرف زدن و کمک این مدلی نیستیم و تازه که باید کلی هم اصرار بشه تا مقبول بشه . به عبارت ساده تر این یک نوع لوس شدنه !
خلاصه که الان به شدت دلم میخواد با یه نفر قهر کنم!
ولی میترسم اینقدر در این کار نابلد باشم که طرف اصلا متوجه نشه من قهرم! و من حالم بیشتر گرفته بشه و ضایع بشم و بعد ندونم چطور جمع کنم اوضاع رو
تازه میترسم این بشه یه تجربه بد و تا اخر عمر لذت قهر و اشتی کنون بعدش به دلم بمونه
نمیشه یکی داوطلب بشه من باهاش قهر کنم یکم تمرین کنیم
:))