بوی بارون، یه حس خوب!

امروز از صبح هوا  ابری بود. طوری که باوجودی که دیشب پرده های اتاقم رو جمع کرده بودم صبح اصلا متوجه نشدم که ساعت چنده و اتاق تقریبا تاریک بود. 

از صبح یکم ابری بود و نم نم بارون و گاهی هم خورشید از اون وسط به زور یه نوری میزد.

یعنی من عاشق هوای اینطوریم . نیمه ابری  بارون نم نم و هوای متعادل


امروز رو خونه بودم همش و چندباری هم رفتم توی حیاط قدم زدم و کییف کردم

 یاد پارسال چنین روزایی افتادم... یادم اومد با چه مصیبتی رفتم دکتر و بعد با چه ذوقی چندتا انار درشت و خوشگل خریدم اما بعد نشد یدونه اش رو هم بخورم و چقدر احساس صبح تا شبم باهم فرق داشت...

عصر رفتم بیرون و یکم قدم زدیم با دوست جونم و اب انار خوردیم که من عشششق کردم و لواشک انار هم خریدم برای بعدا که به خودم جایزه بدم


نظرات 2 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 1 دی 1395 ساعت 20:48

سلام
نوش جونتون..

سلام
خوش اومدی باران جان
بازم بیا
ممنون

عقیل دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 14:11 http://thomascrown.blogsky.com

درود بسیار
امیدوارم همیشه شاد باشید و سلامت و سرزنده

گذشته ها گذشته
از گذشته فقط به شکل یه خاطره یاد کنید
در اون زندگی نکنید
از ادامه ی زندگی لذت ببرید

بازهم به من سر بزنید
خوشحال میشم

به امید دیدار

درود
ممنونم که اومدید

گاهی یه اتفاق یادآور گذشته ها میشه که بد هم نیس. چون اگه خوشحال کننده باشه که لذت میبریم و اگه ناراحت کننده باشه با یادش قدر حال خوب الان رو بیشتر میدونیم
ممنون از ارزوهای قشنگتون

حتمن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.