چند روز گذشته هر روز اومدم اینجا و نوشتم. هر روز یه چیزی برای گفتنش بوده خوب یا آزار دهنده.ولی همشون رو وسطش رها کردم و گفتم بعد تمومش میکنم
بعدم اومدم خوندم گفتم اینا چیه مینویسی ! حالت بده ها !
و بعد دلم گرفته که این حرفو میخواستم به کنایه به خودم بگم ولی انگار واقعیته !!
حالم بده
حال روحی نه ها
حال جسمی هم نه
حال مغز و مخ و مخچه و این جور اعضای بالا نشین
یکم چیه؟؟تا دلت بخواد من نازنازی تون میتونم
یکی منو بگیره
چی شده minla جونم
دختر گلم بیاد روی زانوهای مامانش بشینه 
اون برس تم بیار
قربونه آذرخش چشمونت بشم



بینم کدوم پدر سوخته ای اعضای بالا نشین رو چونانش نموده
minla جونم ؟من ازاینایی که گفتی ندالم که
یعنی طبقه بالا خالی از سکنه اس
وااای فقط این حرفا منو یهو آروم کرده که بشینم یکم چشامو ببندم یکی نازمو بکشه
نفرمایید نفرمایید
می فهمم
یعنی توام آره ؟
مرسی