تنبلی بسه!

اینقدر توی این مدت اومدم اینجا و نوشتم ولی یهو وسط نوشتن یه اتفاقی افتاده و کامل نشدن 

همه نصفه نصفه موندن برای خودم 

ولی اشکال نداره اگه بعدا باز حوصلشو داشتم کاملشون میکنم

این چند وقت روزای بدی نداشتم چون بیشترشون رو سعی کردم بدون هیچ فکری و بی استرس بگذروندم. کلا به هیچ چیز منفی تا جایی که میشد فکر نکردم. موقع کار کردن استرس زودتر و دیرتر به خودم ندادم. خوب خوابیدم و هرموقع که حس کردم برام کافی بوده بیدار شدم! کمتر غذا خوردم که همیشه باعث میشه حال بهتری داشته باشم. خوب بود تا دیشب.

دیشب نمیدونم چرا یه حس اضطراب توی خواب اومده بود سراغم و نمیذاشت بخوابم. بلند شدم آب خوردم فایده نداشت. باخودم میگفتم آخه اضطراب چی رو دارم!

درسته که کلی کار دارم و کلی هم اتفاقای بدی افتاده که ناراحتم بابتشون اما برای هیچ کدوم دلیلی برای اضطراب وجود نداره. به زور خوابیدم و یهو با صدای فریاد خودم بیدار شدم. ترسیده بودم!

صبحی بیدار شدم مشغول کارای روزمره غذا پختن و حمام و مرتب کردن بودم. بعد از ناهار رفتم پای نت که دیدم شب قبل ایمیل جنجالی و کوبنده ای از استاد رسیده بوده و من تازه دیدمش. ایرادهای بسیار زیادی گرفته بود و سری سوالات فرستاده بود و کارهای زیادی هم خواسته بود که تا دو روز دیگه آماده و تحویل داده بشن!!

اینجا بود که علت واقغی اضطراب دیشبمو فهمیدم :(

ولی از عصر تا الان فقط اضطراب انجام شدن و نتیجه سوالات استاد رو دارم فقط ولی هیچ کاری نکردم. گذاشتمشون که از فردا صبح شروع کنم. 

خدا کنه مشکلی پیش نیاد و بتونم حداقل کارهای این ایمیل رو به خوبی تا دوشنبه آماده کنم که مطمعنم بعد بازخواست میشم برای نتیجه کارهایی که تموم نکردم.

هرچند که هفته پر از تنبلی رو گذروندم و الان دارم باببتش بازخواست میشم اما هنوز! تاکید میکنم هنوز! فکر میکنم کار خوبی کردم و بدنم به یه هفته استرس زدایی احتیاج داشت

خداکنه بعدا نظر دیگه ای نداشته باشم!